دلمشغولی های این‌روزهام

ساخت وبلاگ

به دور و برم ک نگاه میکنم هرکدوم از رفیقام ب جاهای عالی رسیدن

یکیشون فیبروز ابرو میکنه در حد حرفه ای و تنواع مدرک

یکی دیگه دفتر صادرات کاشی زده

یکی دیگه مدرس زبانه 

یکی دیگه اموزش رانندگی میده 

یکی دیگه فوق لیسانسشو گرفت

فقط منه احمق ب هیچ جا نرسیدم خواستم کراتین مو یاد بگیرم شوهرم نذاشت

خواستم گواهینامه بگیرم شوهرم گفت ماشین نداریم نه

خواستم برم کارگاه خیاطی بیمه و حقوق طبق قانون کار و سرویس هم داشت شوهرم گفت نه 

میخوام رزین یادبگیرم مادرم گفت همین ک یاد بگیری از مد میفته هیچکی نمیخره ضرر میکنی ب شوهرم دیشب گفتم ازبس خسته بود خندید ولی میدونم هزاذ بهانه میاره ک نذاره برم 

اینروزا فهمیدم کیست تخمدان دارم و باید عمل کنم یکی دیگه از تخمدانها تنبله یکیشم  این کیسته چند ساله بچه میخام نمیشه یوقتایی از بس حوصلم تو خونه سر میره و به بدبختیام فکر میکنم ناراحت میشم گریه میکنم به اینکه هرچی میام خودمو نجات بدم بقیه نمیذارن ناامیدم میکنن اینروزا فقط میخابم بیدار باشم سرم تو گوشیه حوصله کارای خونرو ندارم در حدی انجام میدم ک شوهر بهم گیر نده

خیلی، طعنه کنایه از فامیل شوهر شنیدم بخاطر بچه.. هی میگن بچه دارشو چرا نمیشی..حالا تو این زمینه یکم شوهر همراهیم کرد گفت من بچه نمیخام ولی میدونم چقد بچه میخاد.. یبار عمه شوهرم نوشو شوهرم بغل کرده بود اومد کنارش وهرم وایساد گفت مرسی ک بچه اوردی افرین بهم خیلی توهین شد فقط یکم خندیدم ک ضایع نباشه اما از اونروز دلم هی میشکنه یادش میفتم بغض میکنم چندین بار گریه کردم... شوهرم هم گفت همه بچه دار شدن مرغ خروسهامونم جوجشون درومد اما ما بچه دارنشدیم خیلی بشوخی گفت ولی من حساسم دلم میشکنه هزار بار گفتم نگو بچه مردم میبینی نرو بغل کن... میگه من این حرفو ب شوخی میزنم همه میدونن نطفه ما قویه هیچکی عقلشم نمیرسه تاحالا بچه دار نشدیم میدونن همه شوخی میکنم... منم حساس شدم میگه بچه فامیلاتون بغل نکن فکر میکنن بچه دار نمیشی ضعف بچه داری میگه من مجردم ک بودم بچهارو بغل میکردم خیلی فشار زیادی رومه دارم میترکم از غصه 

دکتر گفت اول کیستتو دربیار بعد مراحل بعدی باردار شدنت طی میکنیم یه خانمه هست گفته جوهر تباشیر بریز تو اب بخور و بخور بده کیسته اب میشه فعلا دارم چندروزه همینکارو میکنم قرص هم میخورم توروخدا دعا کنید رفع بشه دیگه عمل نکنم عملشم بازه مثل سزارین میترسم.لازم ب ذکره بگم دوماه قرص داد که کیستم رفع بشه اما نشد دوتا دکتر گفتن باید عمل کنی شانس گوه من از درو دیوار میباره مثل همیشه 

احساس افسردگی و بدبختی دارم 

برای من دعا کنید بچها

دردنوشته های یک روانشناس شهریوری ...
ما را در سایت دردنوشته های یک روانشناس شهریوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrivari1393a بازدید : 123 تاريخ : دوشنبه 6 تير 1401 ساعت: 13:24