خدایا بی پناه و تنهام بین بنده هات

ساخت وبلاگ

نمیدونم چمه چرا همش خوابم میاد... دلمم بدجور شکسته دیگه اصلا درست نمیشه.. شوهرم ی خطایی کرد حالا چندروز یبار میگه منو بخشیدی؟ از دوست داشتنت بمن کم شده؟ دیگه مثل اونروزا دوسم نداری؟

واقعا چرادیگه مثل قدیم دوستس ندارم! مرگ عشق رودیدم و ذوق و شوقمو از دست دادم

جهازم نشد ک مارک های خارجی معروف مثل سامسونگ و الجی و... باشه.مردم از خواهرشوهرو مادرشوهرشون حرف میشنون من ازشوهرم. چقدر منو زجر داد بابت جهاز.یبارگفت تقصیر تو نیست ک یخچالت خرابشده(نمیدونم چ مرگش شده بود گازش دررفته بوددیگه خنک نمیکرد.. این مشکلو دوستمم ک یخچال ساید داشت براش پیش اومده بوداصلا ربطی ب مارک یخچال نداره... خداروشکر گارانتی داشت و دادیم درست کردن ولی سر هزینه دستگیرهاش ک خرابشده بود گفت من نمیدم باید بابات بده ک دیدم اوضاع خیطه خودم پول داصتم دادم ک خونوادم نفهمن) تقصیر باباته ک دست گذاشته رو چیز ارزون انقدددددر دلم شکست ک ب ثانیه نکشید اشکای گنده از دوتا چشام زد بیرون صورتم خیس خیس شد.بسوزه پدر بی پولی و بدبختی و لعنت به بیشعوری ادما. دیروزم نمیدونم بحث سرچی بود گفت مردم میرن از بهترین جاها میخرن نه مثل تو از فلکه اول ازادشهر(یه منطقه تقریبا متوسط رو به پایین شهر) .خب جهیزیه سراش اونجا بودتقصیر من چیه من جهاز ارزون و اشغال نخریدم مارک نبود فقط.. چون بابام توانایی خریدن جهاز مارک نداشت چرااذیتش کنم؟ شوهرم توعقد و بعدی ک اومدم خونه خودم بخاطر اینکه یخچال من ساید نبود ولی یخچال زن پسرخاله و پسرداییش ساید بود گوشه کنایم میزد..میگفت چراساید نخریدی گفتم گرونه میگفت بابات ک میگفته هرچی میخواین بخری. منم گفتم گفته ولی ن در این حدها.نمیدونم چ مرگشه ابمیوه گیریم ک وقتی روشن میکنم میلرزه. دیشبم شام پخته بودم توش گوشت چرخکرده داشت گفت باهمون دستگاهي ک میلرزه درست کردی تو ک چرخ گوشت نداشتی منم بااینکه بغض کرده بودم سعی کردم متوجه نشه ک دلم شکسته گفتم اتفاقا چرخ گوشت داشتم و اون ابمیوه گیریه. یه قلق هایی داره ک وقتی درست ببندی نمیلرزه. بعدم رفتم تو اشپزخونه ب بهانه مسواک یخورده گریه کردم سبک شدم ولی نذاشتم بفهمه ک سو استفاده نکنه از نقطه ضعفم و هی هرروز بزنه توسرم.چون ادمی هست ک تابفهمه من از چی رنج میکشم موقع دعوا میزنه توسرم همونارو.

چندروز پیش مادرشوهرم یخچال ساید مدل بالا مارک الجی ازینایی ک یه درش وقتی که لمس میکنی شیشه ای میشه و محتویات یخچال پیدا میشه و خلاصه خیلی خفنه خریده. حدود 80الی 90ملیون هست فکنم... نمیخواستم خودمو مقایسه کنم.ولی ته دلم ریخت ک چرامن باید بخاطر بی پولی انقد زجر بکشم اونوقت مادرشوهرم داره بهترین جهازو بهترین مارک ها که یا الجی هست یاسامسونگ برا دخترش میخره بخوام صادق باشم یکم حسودیم هم شد. ماخونه پدرمون ک بودیم بی پولی کشیدیم الانم خونه شوهر خبری نیس. والا مردم شانس دارن.

یوقتایی واقعا ازاخلاقای مسخره شوهرم خسته میشم چون بدجور زجرم میده باحرفاش و کاراش ولی حاضر نیستم برگردم خونه بابام چون اونجا خیلی بدتره یجور دیگه میرن رو مخ ادم. وقتی به خونه بابام و شوهرم فکر میکنم انگار دارن باچنگال گوشتای تنمو ریش ریش میکنن قشنگ احساس دلشکستگی و سردی و بی پناهی میکنم.

یکی از دوستام خیلی دلم براش تنگشده صدباروعده کردم ببینمش نشد. ولی اون هیجوقت برنامه نمیریزه بیاد خونم نمیدونم چمه چرااینجوریه زندگیم اما از دوستم توقع دارم یوقتایی هم اون برنامه بریزه همو ببینیم همص میگه وقت ندارم نمیفهمم چطور صبحم شب میشه و... ایناهمش بهانست. لعنت بمن بااین ادمایی ک دوریال نمی ارزن و دورو برم ریختن

دراخر ادم ته دل شکستگی هاش میفهمه ک هیچکی جز خدا مرحم دلش نمیشه باخودش حرف میزنم و درد دل میکنم و گریه میکنم کی بهتراز اون برای هم نشینی و درددل؟اون از همه بهتر نازمو میخره اون همه زجرایی ک من کشیدم همه دل شکستگی ها و کتک خوردنا و همه طعنه ها و کنایه هایی ک شنیدمو دیده ازاون بالااون دیده وقتایی ک داشتم از گریه میترکیدم اما برای اینکه دل شوهرم خنک نشه جلوش گریه نکردم و وقتایی ک بغض کردمو سرخودمو گرم کردم ک گریه نکنم چون از گریه کردن بدم میاد ازاینکه ضعیف باشم بدم میاد ازینکه وقتی گریه میکنم میفهمم شکست بزرگی خوردم متنفرم.

بیخیال اصلا چی دارم میگم دلم انقدر پره که بااین یذره حرف خالی نمیشه. الان بدترهم شدم.توروخدا برای ارامش من دعا کنید انرژی مثبت بفرستید طرفم دردنوشته های یک روانشناس شهریوری ...

ما را در سایت دردنوشته های یک روانشناس شهریوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrivari1393a بازدید : 60 تاريخ : يکشنبه 28 اسفند 1401 ساعت: 0:11